میخواستمت تو رو... - عشق دل سوز
متن زیر در تاریخ86/6/14، ساعت: 7:41 عصر نوشته شده است. ¤ میخواستمت تو رو...میخواستمت تو رو تنهام گذاشتی برای اشکام وقتی نذاشتی دلت و فروختی به یه کسه دیگه ولی نگاهت اینو نمیگه
میخواستمت میخواستمت میخواستمت ولی تو نموندی ولی نموندی عشقم بودی عشقم بودی عشقم بودی ولی تو نموندی دلمو سوزوندی
باید بمیرم این روزو نبینم همون بهتر که بی تو بمیرم چشمای نازت صدای سازت چقدره خوبه صدای اوازت
مریم نازم
توی خیابون یا توی ایوون هر جا میشینم تو رو میبینم میگم که ای کاش پیشت میموندم دستام تو دستت واست میخوندم
دستمو خوندی پیشم نموندی بدون دلم رو بدجور سوزوندی میخوام بخوابم تا لحظه دیدار تا باصدای نازت بشم بیدار
با بی کسیهات من بودم که ساختم دل بهت سپردم سر به زیر انداختم این قمار عشق و من نشناختم ساده بودم و زندگیمو باختم ice boys Sunday, 05 August, 2007 08:38:17 PM ¤ نویسنده: متین ¤ لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
خانه
کل بازدیدها: 57475 بازدید امروز : 59 بازدید دیروز : 33 درباره خودم لینک به وبلاگ ْآرشیو یادداشت ها
سلام
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
RSS
من متین از شیراز...ارزوی لحظاتی پر از عشقو واستون دارم...
یار و غمخوار
زمستان 1386
پاییز 1386
لینک دوستان
esperance
بابک
بهروز (بهترینها)
عاشقان الهی
بی سیم چی
ازی
سحر(اسرار)
امید
اقا شیر
متین(تندرستی)
لوگوی دوستان
اشتراک در خبرنامه
جستجو در وبلاگ
جستجو در متن یادداشت ها و پیام ها!